فتحعلی شاه قاجار گه گاه شعر می سرود و روزی شاعر دربار را به داوری گرفت. شاعر هم که شعر را نپسندیده بود بی پروا نظر خود را باز گفت.فتحعلی شاه فرمان داد او را به طویله برند و در ردیف چهار پایان به آخور ببندند.
شاعر ساعتی چند آنجا بود تا آن که شاه دوباره او را خواست و از نو شعر را برایش خواند سپس پرسید:«حالا چطور است؟».
شاعر هم بی آنکه پاسخی بدهد راه خروج پیش گرفت!.
شاه پرسید:کجا می روی؟
گفت: به طویله!!!
:: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
,
:: برچسبها:
داستان فتحعلی شاه قاجار و شاعر ,
:: بازدید از این مطلب : 608
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0