سه دروغگو
فردی به دکتر مراجعه کرده بود، در حین معاینه یک نفر بازرس از راه میرسه و از دکتر میخواهد که مدارک نظام پزشکی اش را ارائه دهد... دکتر بازرس را به کناری میکشد و پولی دست بازرس میزاره و میگه: من دکتر واقعی نیستم، شما این پول رو بگیر بی خیال شو.
بازرس که پولو میگیره از در خارج میشه... مریض یقه ی بازرس رو میگیره و اعتراض میکنه، بازرس میگه: منم بازرس واقعی نیستم و فقط برای اخاذی اومده بودم ولی توی مریض میتونی از دکتر قلابی شکایت کنی.
مریض لبخند تلخی میزنه و میگه: اتفاقا من هم مريض نيستم، اومدم كه چند روز استراحت استعلاجی بگيرم براي مرخصي محل كارم !
آیا این داستانی آشنا نیست که روزانه در اطراف خود شاهدیم؟
:: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
,
:: برچسبها:
حکایت سه درغگو ,داستان طنز ,
:: بازدید از این مطلب : 848
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0